دلتنگی های شیفت شب دخترک
بر اساس واقعیت:
روزها میگذشت وشب ها.تا اینک عاشق شد
عشق گفتنش اسان است اما کلمه ب کلمه ان
ب وسعت هزاران اقیانوس می ماند
اینروزا هم عاشق میشوند.عاشق هر چیز خوب و بد.
هر چیز کم ارزش و با ارزش
چون حسی ب ان دارند میگویند عاشقش هستند
اما عشق ینی بی ان نتوانی
بی ان روزهایت تاریک چون مویش باشد
و چون شب ها خاطرات از جلو چشم هایش رد شوند
او مانند کوه ها جلوه میکرد.کوهی ب بلندی اورست
و زیبایی دماوند
چون محکم و استوار ک میتوانست سال ها ب ان تکیه کند
و او لحظه ای دم نزند
اینجاست ک روزهای خوش دختر ب پایان رسید
نک پسر رهایش کند ن!
اما دیگر موانع نگذاشتند باهم باشند
ای کاش میشد ب عقب برگشت
گاهی فرار کردن بهتر از فکر کردن است
مثل رد کردن اهنگی ک خیلی دوستش دارم...
برایت مینویسم
تا لحظه غروب خورشید
و پایان من
و من میدانم
روزی باهم خواهیم بود
#زهراء
نظرات شما عزیزان:

.gif)
.gif)
.gif)
پاسخ:ممنونم